نقاش نیستم
ولی تمام لحظه های بی تو بودن را درد می کشم
در زندگي بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شيشه مي کوبي ابر باش تا منتظرت باشن که بباري
هیچکس نمیتواند به عقب برگردد و از نو شروع کند اما همه میتوانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند.
زندگی كتابی است پر ماجرا، هیچگاه آن را به خاطر یك ورقش دور نینداز...!
سخت ترين دوراهـي:
دو راهي بين فراموش كردن و انتظار است.
گاهي كامل فراموش ميكني
و بعد ميبيني كه بايد منتظر مي ماندي!
و گاهي آنقدر منتظر مي ماني كه
ميفهمي زودتر از اينها بايد فراموش مي كردي!
**************************************
مبادا مثل برگی زرد باشیم / رفیق مردم بی درد باشیم
مزن بر عاشقان از پشت خنجر / بیا ای دل همیشه مرد باشیم
آب و هوای دلم آنقدر بارانیست
که رخت های دلتنگی ام را
مجالی برای خشک شدن نیست
اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است
غم انگیزتر از خانه های بدون پنجره
پنجره هایی هستند که رو به دیوار باز میشوند
گذشت خیر و برکتی است دو جانبه
که هم دهنده و هم دریافت کننده را بهره مند میکند
(شکسپیر)
گاه پرندگان آنقدر سرگرم دانه چیدن می شوند
که پرواز را فراموش و آسمان را از یاد می برند
موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن
۱ آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا “به تو” بخندند
۲ آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا “با تو” بخندند
صبرت که تمام شد، نرو
معرفت تازه از آن لحظه آغاز میشود . . .
به انجام کارهای نیک ادامه دهید
حتی اگر دیگران آنها را به نام خویش ادعا کنند
کارهای شما پیشکشی ست به خدا
و هیچ کس نمی تواند ” خدا “ را فریب دهد . . .
بگذار روزگار هرچقدر میخواهد پیله کند
چه باک، وقتی یقین داریم که پروانه میشویم . . .
اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم، بهتر آن است که آن را خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم.(شکسپیر)
کبوترم ، لانه ی من بام توست، کجا روم؟ مرغ دلم رام توست، پادشه کشور عشقم ولی، نگین انگشتری ام نام توست.
بین رویای شبانه جستجویت می کنم ، نرگس عشق منی هر لحظه بویت می کنم ، برگ برگ خاطراتم را خزان بر باد داد ، ای گل ناز بهاری آرزویت می کنم .
کسی که یک درخت بکارد و به آن رسیدگی کند، هر نفعی که از آن درخت به دیگران برسد، پیش خدا ثواب صدقه دادن دارد.
روزی میرسد که با لبخند تو بیدار میشوم
این روز هر زمان که میخواهد باشد
فقط باشد
زمستان است و هوا پر شده از دوستت دارم هایی که به بادها سپرده ام،
کاش پنجره ات باز باشد
در سرزمین خاطره ها آنان که خوبند همیشه سبزند و آنان که محبتها و دوستیها را بر قلبشان برافراشتند همیشه به یاد می مانند
شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام / پابند تو و اسیر دامت شده ام گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست / طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام
گهگاهی سفری کن به حوالی دلت
شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشدامواج زندگی را بپذیر حتی اگر گاهی تو را به عمق دریا ببرد،
آن ماهی آسوده که بر سطح آبها می بینی مرده است!