واژه های خیس
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
آرزوهایت را یه جا یاداشت کن
خدا یادش نمیره ولی تو
یادت میره اون چیزی که
امروز داری آرزوی دیروزته
سه تا از بهترین خوابیدن های دنیا:
1. خوابیدن رو پای مامان وقتی کلی خسته ای
2. خوابیدن رو شونه ی عشقت وقتی کلی تنهایی
3. خوابیدن با چشمای باز وقتی استاد داره درس میده
بلکه شر را خیر فرو می نشاند و آتش را آب....
ای دوست به خدا دوری تو دشوار است
بی تو از گردش ایام دلم بیزار است
بی تو ای مونس جان، دل ز غمت میسوزد
دل افسرده من طالب یک دیدار است
گل اگه خشک شود ساقه ی آن می ماند دوست اگر دور شود خاطره اش می ماند
همه ميخواهند بشريت را عوض کنند ، دريغا که هيچ کدام در اين انديشه نيست که خود را عوض کند
دلی دارم ز جنس سنگ و شیشه/چنان مهرت به جانم کرده ریشه
که در شش گوشه قلبم نوشته/عزیزم، دوستت دارم همیشه