جملات زیبا

آرامش یعنی اینکه

بدونم در هر گام, دستم در دست خداست

از حال و روزش با تو دم میزد مثل هزاران دانه برفی

سرما به جان دشت غم میزد

دیروز چک باطله است

فردا چک وعده ای است

امروز است که تنها نقدینه شماست

آن را عاقلانه هزینه کنید . . .

سکه ها همیشه صدا دارند

اما اسکناس ها بی صدا

پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود

بیشتر آرام و بی صدا باشید . . .

بی تابم و دل برای دیدار تو تنگ است

تقصیر دلم چیست مرام تو قشنگ است

ای دوست به خدا دوری تو دشوار است

بی تو از گردش ایام دلم بیزار است

بی تو ای مونس جان، دل ز غمت میسوزد

دل افسرده من طالب یک دیدار است

دوستی فصل قشنگیست پر از لاله سرخ

دوستی تلفیق شعور من و توست

دوستی رنگ قشنگیست به رنگ خدا

دوستی حس عجیبیست میان من و تو

تو بالاتر ز هر معنا و من بیهوده می گشتم

همان یوسف که کنعانش تو هستی

مسافر می شوم تا آخر عمر

در آن راهی که پایانش تو هستی.

...............................................

دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد

عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد

گفته بودی یوسف گم گشته باز آید ولی

یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد.

می گویند دلتنگت نباشم!

خدای من!

انگار به آب می گویند خیس نباش!

دوستی داری آبی تر از آسمان

زلالتر از شبنم و روشنتر از صبح.

کفش هم اگر تنگ باشد زخم میکند 

 وای به حال دل من از دوری تو.

خیالت همه جا با من است

اما دلم گرمای بودنت را میخواهد نه

سردی خیالت را!

حرف هایم نمی دانم چرا به جای گلو

از چشم هایم بیرون می آیند.

دلتنگی عین یه جای شکستگی روی عینک آدمه

هر جا نگاه می کنی می بینیش !

دریا همیشه از من دلگیر است, میدانی چرا ؟

چون همیشه بزرگی تو را به رخ او میکشم.

بگذار دل من آسمان باشد و یاد تو ستاره.

فراموش کردنت کار آسانی است !

کافی است دراز بکشم ، چشمهایم را ببندم

و نفس نکشم !

ای کاش محبت اثری داشته باشد

معشوق ز عاشق خبری داشته باشد

کو خنجر تیزی که کنم پاره جگر

قربان رفیقی که وفا داشته باشد

خداوندا دوستانى دارم، آیینه تمام نماى عشق

رسمشان معرفت، کردارشان جلاى روح

و یادشان صفاى دلاراى من است، پس آنگاه که

دست نیاز سوى تو می آورند دستانشان را پر کن

از آنچه که در مرام خدایى توست. آمین

عشق انسان را داغ میکند و دوست داشتن انسان را پخته

هر داغی یک روز سرد میشود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود.

آرزو داشتم قطره اشکی بودم

که در کنار چشمت متولد میشدم

بر روی گونه ات می غلطیدم

و در کنار قلبت می مردم .