وقتی شیره وارش قیامت واری

دو چمی کو اسرگ چه راحت واری

از هه موقه از ده سسی نه مسم

وارشه روزون کو ترا راه وید یه سم

(وقتی رفتی به شدت باران می بارید

و چشمانم سرشار از اشک بود

از همان موقع دیگر گوشهایم چیزی نمی شنود

وتمام روزهای بارانی به امید تو به راه خیره می شوم)